1- از خوبیهای کلاس مجازی دانشگاه اینه که :
- از خواب بلند میشی، میری دست و صورتت رو میشوری و بعد خیلی راحت میری میشینی سر کلاس.
- چون عموما این استادِ که فقط حرف میزنه، زود هم خسته میشه و کلاس رو زودتر تعطیل میکنه:) یه استاد داریم که سه ساعت رو درحالت عادی و یه ضرب درس میداد. الان خودش وسطا کم میاره، به دو ساعت و بیست دقیقه رضایت میده و میگه پاشین برین.
2- وقتی به صورت مجازی سر کلاسی، برای مامانت دقیقا این معنی رو میده که تو توی خونهای و داری برای خودت ول میچرخی. پس یهویی وسط درس اقتصاد داد میزنه :
سارااااااااااااا. بیا در رو باز کن. باباته. من دستم بنده.
یا مثلا ساراااااااااااااا . بیا زیر برنج رو کم کن الان همه اش ته دیگ میشه.
یا مثلا ساراااااااااااااا. من ماهیتابه رو شستم. بیا این قابلمهها رو هم تو بشور.
حالا در حد در باز کردن و کم کردن زیر قابلمه میشه پاشد رفت و سریع برگشت ولی دیگه نمیتونم برم قابلمههارم بشورم مادر من :)
3- یکی از کلاسهام با بچههای دکتراست. نمیخواستم کلاس رو بردارم، مجبور شدم.
بعد امروز استاد یه مقاله 30 صفحهای انگلیسی داده بهمون. و ازش سوال درآورده و آپلود کرده توی سیستم به این صورت که :
سوال الف ...
سوال ب : ...
سوال ج : ...
پاسخ به موارد فوق را به تفکیک (الف، ب و ج) و مجموعا در حداکثر 1500 کلمه بنویسید.
اینو که دیدم یاد تکالیفی افتادم که تویهاگوارتز به بچهها میدادن و براشون تعداد حداقلی و حداکثری کاغذ پوستی جوابهاشون رو تعیین میکردن.
دد لاین این تکلیفمون یه هفته است.
مثلا توی قرنطینه باید به کارهای عقب افتاده و چیزهایی که دوست داریم برسیم. این نبود آرمانهای ما برای دوران قرنطینه!!
پ.ن : خداییش دم بچههای آی تی علم و صنعت گرم! شبانه روزی کار کردند تا این سیستم LMS ( آموزش مجازی) رو درست کنن. اگر هم کارت به گیر میخورد و بهشون زنگ میزدی، با اینکه داشتن زیر فشار کاری له میشدن، خیلی خوب و مودبانه و با حوصله برخورد میکردند. ظرف سه چهار روز همه چیز درست شد و تمام اشکالات برطرف شد و الان هم دارن اون کسانی که همچنان مشکل دارن رو دونه دونه پیگیری میکنن. واقعا دستشون درد نکنه. دانشجوها که فکر نکنم ازشون راضی باشن ( به دلایل اینکه حالا مجبورن سر کلاس شرکت کنن!!) ولی خدا ازشون راضی باشه.